گفتم مامانی قربونت بشم یه چیز بهت بگم
گفت بگو
گفتم مادر و پسری
گفت باشه
گفتم مامانی من شب اومدنی دیدم یه خانومی کنار خیابونه
گفت خب چیزی شده
گفتم نه سوارش کردم
ادامه داستانو در ادامه مطلب بخونید
نظر یادتون نره ها
سلام به سایت خودتون خوش اومدید
شما میتونین با فعالیت در انجمن و با گرفتن
و جمع کردن لایک،مدیریت انجمن رو برعهده بگیرن
کاربر برتر ما در انجمن باشید
دل نوشته ها و مطالب عاشقانه خود را درلحظه های خوش من و توبه صورت رایگان منتشرکنید
شما عزیزان میتوانید عاشقانه های خودتون در لحظه های خوش من و تو به اسم خودتون بین هزاران بازدید کننده به اشتراک بگذارید!
برای ارسال نوشته های خود به لینک زیر مراجعه کنید
و بعد از نوشتن متن خود و ارسال آن مطالب شما کمتر از یک روز در صفحه نخست سایت قرار خواهدگرفت
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
9622 | 11098 | trevordialm |
![]() |
5 | 349 | morteza |
![]() |
1 | 507 | admin |
![]() |
1 | 280 | admin |
![]() |
1 | 495 | padash |
![]() |
1 | 492 | padash |
![]() |
0 | 439 | leili |
![]() |
0 | 428 | leili |
![]() |
0 | 433 | ziiba |
![]() |
0 | 557 | ziiba |
![]() |
0 | 460 | ziiba |
![]() |
0 | 410 | ziiba |
![]() |
0 | 360 | ziiba |
![]() |
0 | 365 | tiyana |
گفتم مامانی قربونت بشم یه چیز بهت بگم
گفت بگو
گفتم مادر و پسری
گفت باشه
گفتم مامانی من شب اومدنی دیدم یه خانومی کنار خیابونه
گفت خب چیزی شده
گفتم نه سوارش کردم
ادامه داستانو در ادامه مطلب بخونید
نظر یادتون نره ها
سلام
من امیرعلی هستم 28 سالمه
برای خوندن قسمت اول این داستان به ادامه مطلب برین
نظر یادتون نره حتما نظر بدین
تعداد صفحات : 2
لحظه های خوش من و تو
بهترینا برای من و تو